loading...

آئین مستان

متن روضه حضرت زهرا زبان حال امام حسن,روضه حضرت زهرا,متن روضه حضرت زهرا,زبان حال امام حسن,روضه امام حسن,متن روضه امام حسن,دانلود مداحی,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه با سبک,امام حسن,امام حسین,مت

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 863 زمان : نظرات (0)

زهر طرف به کمام تیر غم زمانه گرفت / دل مرا که بسی بود خون نشانه گرفت

چو جدّ خویش علی سالها به خانه نشاند / ز دیده ام همه اشک دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود از یاد / که آتش از در و دیوار من زبانه گرفت

سپاه کفر به کاشانه ام هجوم آورد / مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت

سر برهنه ، پای برهنه برد مرا / پی اذیت من بارها بهانه گرفت

هنوز ز خستگی راه بود در بدنم  / که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد  / مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت

چه کردند با پسر فاطمه ، چه خون ها که به دل فرزندان فاطمه نکردند ، شبانه امام صادق را با سر و پای برهنه بردند قصر منصور ، این نانجیب چند مرتبه شمشیر کشید برای شهادت امام صادق ، آخر الامر دستور داد آقا را با احترام برگردانند ، اما مدینه بچه ها نبودند ببینند قاتل بالای سر بابایشان با شمشیر ایستاده است ، اما قربان جد مظلومش حسین ، کربلا بچه ها بودند ، دیدند هر کسی هر چه در دست داشت به بدن عزیز زهرا زد .یکی با شمشیر می زد ، یکی با نیزه می زد آنهایی که سلاح نداشتند با سنگ به بدن ابی عبدالله زدند . همه صدا بزنیم حسین ...

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1091 زمان : نظرات (0)

همه عمرم در فغانم ، زغم نهان صادق /زند آتشی به جانم ، غم جاودان صادق

دو هزار ننگ و نفرین ، به تمام دشمنانت / که نموده هتک حرمت ، به حریم جان صادق

به فدای خاک پایش ، شده ام غرق عزایش/ دل عاشقان شکست از ، غم بی امان صادق

چه خوشا اگر کنم رو ، به مدینه و بقیعش / به زلال اشک شویم ، قبر بی نشان صادق

در مدینه اش بگردم ، پی قبر مادر او / که بیابم آن مزار ، مام قد کمان صادق

منصور چند بار امام صادق را درقصر حود احضار نمود ، اما هر مرتبه کرامات و معجزاتی می دید حضرت را با احترام بر می گردانید .

اما از همه دلخراش تر زمانی بود که منصور دوانقی از حاجب خواست حضرت را احضار کند ، او جرئت نکرد ، لذا او پسرش (محمد ) که خیلی سخت دل بود فرستاد امام احضار کند، این ملعون بدون اجازه وارد منزل امام شد حتی اجازه نداد تجدید وضو کند ، خود سواره بود ، امام پیاده می آمد1، آقا نفس نفس زنان آمد وارد قصرمنصور شد اول حرفی که زد این بود منصور اگر هر وقتی خواستی کسی را دنبال من بفرستی دیگر ابن ربیع را نفرست .

روز شهادت امام صادق (ع) است ، یک لحظه چشم دل باز کن قبرستان بقیع را مقابل چشمانت مجسّم کن ، قربان ائمه مظلوم بقیع ، قربان قبر بی شمع و چراغ امام صادق ، امروز غوغایی شد مدینه ، همه اشک می ریختند ، همه گریه می کردند، همه به سر و سینه می زدند ، کفن قیمتی بر بدن امام صادق پوشاندند .

اما بمیرم برای آن آقایی که امام سجاد فرمود : بنی اسد یک قطعه بوریا بیاورید می خواهم بدن بابایم را به خاک بسپارم .

مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود / مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود

 

1. شمس الدین مهدی ، در عزای مظلومان ص91 .

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3502 زمان : نظرات (1)

اومدن در خونه ی امیرالمؤمنین (ع)، من می خوام امشب بارون بگیرم، چند تا استانهای ما از بی آبی رنج می برند، امشب می خواهیم یه بارونی بیاد،  من روضه ی بارون می خونم، شما هم گریه ی بارون كنید، كه بارون بیاد، دعا برای بارون، اومدند در خونه ی امیرالمؤمنین (ع)، اهل كوفه،عرض كردند آقا،دام های ما داره تلف میشه،زراعتها از بین رفت،آقا جان، آخه یه دعایی، فرمود: بگید اونی كه باید دعا كنه بیاد؛ كی آقا جان؟ فرمود:حسینم رو خبر كنید، ابی عبدالله آمد، هنوز دست بلند نكرده، ابرهای تیره و تار به هم پیچیدند؛ باران سیل آسایی اومد، مشایخ كوفه خوشحال شدند، گفتند:حسین جان انشاالله جبران میكنیم. آب میریخت جلو چشم حسین، میگفت:وحشی های بیابون آزادند از این آب بنوشند، اما حسین به تو آب نمی دیم، كدوم سختره؟

عمو جان عمو جان، حرم آب نداره

اگر چه مشك سقا یه قطره آب نداره

گریه نكن علی جان شاید بارون بباره

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2772 زمان : نظرات (0)

سلام بر تو و بر پاره  پاره پیکر تو

به اشک چشم تو و خون پاک حنجر تو

هزار حیف که مثل حسین در گودال

نبود تا که کند گریه بر تو خواهر تو

زنان کوفه زده دسته های نی آتش

ز بام خانه فرور ریختند بر سر تو

میان آن همه نامرد های مهمان کش

فقط در آن دل شب طوعه گشت یاور تو

درود بر لب عطشان و چشم گریانت

سلام باد بر آن یا حسین آخر تو

سکینه در حرم از غربت تو می گوید

رقیه گریه کند پا به پای دختر تو

ابا عبدالله اول روضه خون مسلم بخونه، چجوری روضه خوند؛ تا خبر شهادت دادند حضرت رفت تو خیمه مخدرات، همه دور آقا حلقه زدند، محرم ها روپوشاشون بالا زدند نگاه کردن دیدن حسین آروم آروم داره اشک میریزه، سرش آورد بالا گفت: بگید دختر مسلم بیاد، دختر جناب مسلم اومد تو بغلش نشست دیدن ابی عبدالله آروم آروم دست می کشه رو سر این دختر میخواد بگه آی مردم عالم دختری که بابا نداره، دختری که داغ دیده باید نوازشش کرد یاد بگیرن همه دختری که بابا نداره زدن نداره

گفت ای دست گل زیبایم

من از امروز تو را بابایم

دختر کوچک من خواهر توست

خواهر غم زده ام مادر توست

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3628 زمان : نظرات (0)

ای کـل علـم از دم پــاکت روایتـی / هر نکتـه از کتـاب کمـال تـو آیتـی

بـا آن که بی ‌حد است عنایات کبـریا / مثـل ولایــت تــو نبــاشد عنـایتی

علمت به علـم ذات الهی ا‌ست متصل / دریــای دانـش تــو نــدارد نهـایتی

در آفتـاب فضـل تـو عالم تمام غرق / در سایـه ی ولایـت تــو هــر ولایتـی

هر جمله از کلام تو شمعی است دل فروز / هر نکتـه از لـب تـو چـراغ هـدایتی

جبریل، فرش گسترد از بال خویشتن / گوینـد در ثنـای تـو هـرجـا روایتی

صدها فرشته بر دهنش بوسه می‌زند / شیرین‌ لبـی کـه از تو بگوید حکایتی

تو کیستی؟ وصـی نبـی، آیـت ششم / هشتم فروغ حسن خدا، آیت ششم

قـرآن نیازمنــد بیــان رسـای توست / وحی خدای عزوجل در صدای توست

تفسیر سوره‌هاش به مـا می‌دهد نشان / داری بــه آیـه ‌آیـه ی قـرآن تــو داوری

شیـخ ‌الائمــه ‌ای و امامــان مـا همـه / دارنـد در ثنــات، دم مــدح‌گستــری

گر ذوالفقـار جـای قلـم در کفت نهند / دستت کنـد بـه بازوی حیـدر برابـری 

بر حضرتت ز سـوی خدا دم ‌به ‌دم درود / بر خلق و خُلق و خوت سـلام پیمبری

در سایـه ی تـو ای ششمیـن حجت خدا / شکر خدا که مذهب من هست جعفری

از جن و انس و حور و ملک روز ابتدا / ما را بـه دوستـی تــو دادنـد برتـری

نه مالکی نه شافعی هستم نه حنبلـی / من با هدایت تو شدم شیعه ی علی

من غربت حریـم تو را دیده‌ام ز دور / یک عمر دور قبر تو گردیده‌ام ز دور

نگذاشتنـد دستـه ‌گـل آرم بـرای تو / از اشک بر مزار تو گل چیده‌ام ز دور

می‌خواستم مزار تو را شست ‌و شو کنم / کردم نثار خـون دل از دیده‌ام ز دور

سـازم خموش روز قیـامت جحیم را / اشکی که بر مزار تو پاشیـده‌ام ز دور

تـا کسب آبـرو کنـم از روضـه البقیع / صورت ز خاک قبر تو پوشیده‌ام ز دور

افتاده بـود بـر دل و بر جان شراره‌ ات / از مـا سـلام بــر جگـر پـاره‌ پـاره‌ ات

ای آه آسمـان ولایـت چـرا مـدام / می‌ریخت از دو دیده به دامن ستاره‌ ات

پای جنازه‌ات به سـر و سینه می‌زدند

الهی قربونت برم آقا این جونا الحمدالله اهل روضه اگه یه روز برای بچه های فاطمه گریه نکنیم مریض می شیم. اگه یه پیرمرد بیاد همه بهش احترام می کنن، میگن پیرمرد، محاسن سفید، بهترین جا رو آماده می کنن؛ اگه یه پیرمرد زمین بخوره همه میدون زودی بلندش می کنن، اما غرورش می شکنه میگه یه روز جوون بودم مثل حالا نبودم آی جوونا امام صادق پیرمرد بود. نیمه شب ریختن تو خونه اش نماز شب می خوند، نا نجیب چنان سجاده رو کشید این پیرمرد با صورت رو زمین افتاد دستاش بستن، در خونه رو آتیش زدن. اجازه بدید عبا به تن کنه، نه نمیشه اجازه بدید عمامه به سر کنه، نه نمی شه؛ پا برهنه آوردنش. امروز یه سوال دارم آقا دستاتو بستن میدونم، با سر برهنه بیرونت آوردن می دونم، در خونت سوزوندن میدونم، اما دیگه کسی جلو چشمت سیلی به ناموست نزد.

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 10036 زمان : نظرات (0)

کوچه تنگو دل سنگ ،  مادر به چادر می زنه چنگ

ترو خدا نزن نزن دلم رو از جا نکن نزن

می ریزه خون از دهن نزن براش بمیره حسن نزن

غیرت چیه حیا چیه این چه می دونه دین چیه خدا چیه

معنیه زن زدن تو کوچه ها چیه

راه و نبند برو کنار این کوچه ی ماست دستتو پایین بیار

داد می زنم بابام بیاد با ذوالفقار داد وهوار

کوچه تنگو دل سنگ ،  مادر به چادر می زنه چنگ

ار کوچمون برو برو  دیگه نبینم تورو تورو

نزن برای فدک کتک لگد نزن مادرو برو برو

مثل یه مرد ایستاده ام درسته بچه ام ولی حیدر زاده ام

من پسر بزرگ خونواده ام

خونم به جوش سینم سپر صداتو واسه مادرم بالا نبر

دستات و مشت کردی و بردی روی سر،بیاپدر

دستت سیا بسه بسه کی گفت حسن بی کسه بسه

چاره ای نیست میزنم صدا الان بابام میرسه بسه

مادر میگه خصوصیه نگی به بابات قضیه ناموسیه

از چیزی که یادگار عروسیه

مادر دیگه تاب نداره نامرد نخواست صورت سالم بزاره

یا لااقل انگشتر در بیاره

کوچه تنگو دل سنگ ،  مادر به چادر می زنه چنگ

مادر میگه خصوصیه نگی به بابات قضیه ناموسیه

از چیزی که یادگار عروسیه

مادر من جونم به فدات خون پاک کن از کنج لبات

قول یا تو کوچه نیای یا دیگه منو نیار همرات

 

تعداد صفحات : 48

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 94
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 219
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 442
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,855
  • بازدید ماه : 101,475
  • بازدید سال : 1,311,399
  • بازدید کلی : 19,817,227